محسن فلاح

یادمان نرود ما وارثان آن دو خواهری هستیم که زندگی هرچند محقر اما پر از عشق و امیدشان را وقف روشن ماندن چراغ مسجدجامع شهرمان کردند تا این میراث امروزی را به سلامت به ارث ما برسانند.

به نام خدا

امروز پس از یک هفته مرور وقف نامه های متعدد و وقوفی کوتاه بر نیات واقفین غروری در دلم شعله کشید و آسمان ذهن طوفانیم را صاف و آرام و آفتابی نمود. چرا که تمام ادعای مدعیان فرهنگ و تمدن چهارچوب دنیای مدرن سالها قبل در ذهن ایرانی اسلامی مردمان کشورم ایران نقش بسته بوده ، در زمانی دور که حتی رنگ تمدن به سرزمین متمدنین نوپا سرک نکشیده بود و بسیاری از این کت و شلواریهای افسار به گردن بسته، شش لول می بستند و برای لقمه ای نان یکدیگر را با زور اسلحه چپاول می کردند فرهنگ ایرانی با شستشو در چشمه زلال اسلام چونان بلند پروازانه در تارک جهان می درخشید که الوان مصنوعی فرهنگ امروز غرب و شرق قادر به رخ نمائی و عرضه اندام نبود. اینک با افتخار و اعتماد کامل یکی از این آئین ها و سنت های حسنه را به صورتی بسیار خلاصه شده و در خور صبر شما عاشقان فرهنگ و تمدن مملکتم یادآور می شوم. باشد که حقی ادا شده باشد.

_ یادمان نخواهد رفت اگر امروز نام و یاد سیدالشهداء بر زبان ما ساری و جاریست که به راستی انقلاب اسلامی ما از پرتو پر برکت مکتب عاشورائی حسین و اصحابش قد علم نموده مدیون آن پیرمردیست که خانه و کاشانه اش را وقف روضه حسین کرد آنهم در دوران خفقان رژیم خود فروخته پهلوی تا راه حسین ، منش حسین و یاد حسین به پرتگاه فراموشی سپرده نشود

_ یادمان نرود ما وارثان آن دو خواهری هستیم که زندگی هرچند محقر اما پر از عشق و امیدشان را وقف روشن ماندن چراغ مسجدجامع شهرمان کردند تا این میراث امروزی را به سلامت به ارث ما برسانند.

.

_ یادآور می شویم اگر امروز کمترین محروم از علم را در کشور خود می بینیم حتما فراموش نخواهیم کرد آن زن و مردی که هستی خود را وقف ساخت مدارس و اماکن آموزشی نمودند تا حتی یک کودک در دورترین نقطه جغرافیائی و محرومترین منطقه این مرز پر گهر حسرت یک خط خواندن و یک جمله نوشتن در دل پرغرورش را پیدا نکند ، که آن وقف و آن نیت خیر باعث شد امروز ایران مهد علم و ادب و هنر روی پای پرقدرت خود بأیستد و سینه سپر کند و به لحنی تمسخرآمیز فریاد برآورد که هیچ گزینه ای یارای جلوگیری از پیشرفت و سعود  ما را نخواهد داشت

_ یادباد ، یادباد ، آن مردمانی که باغ و بستان خود را وقف نمودند بر گرم ماندن آب گرمابه ای زیبا در دل کویر و در میان روستائی حقیر با مردمانی بلند مرتبه و شهیر که شایسته نیست بر ایرانی آلودگی و ناپاکی.

_ یادمان باشد که چه بسیار موقوفاتی در شهر و دیار ما به یادگار مانده که نیاتی زیبا و پر خیر و برکت برآنها نهفته است که مجال شرح نیست مگر اشاره ای کوتاه . همانند کمک به مستمندان ، اطعام نیازمندان ، رسیدگی به یتیمان و حتی نجات اسیران دربند( این ها همه وقف شد تا روح احسان و انفاق در کالبد ایمانی ایرانی دمیده شود تا ابد.)

_( و بماند که یادآور شوم ) به آنان که ادعای حقوق بشر و حقوق حیوانات را در بوق و کرنا کردند بگویم که ما موقوفاتی داریم برای اطعام حیواناتی که قادر به تهیه خوراک خود نیستند.

_ اما در آخر

_ یادمان نرود آن پیرمرد و پیرزنی که فرزند جوان خود را در اوج نیاز به او ، وقف وطن نمودند. خونش را ، جسمش را و حتی نامش را وقف این آب و خاک کردند تا امروز فرزندان ما در اوج عزت سر به سجده کفر و نفاق و دیکتاتوری شرق و غرب فرود نیاورند و قطع نمایند هر دست بدخواه و ابرقدرتی که به خود اجازه تعدی و تهدید و سلطه را دهد.

_ مردم دیارم ، مردم کشورم ، مردمان ایران سربلند اینهمه افتخار اینهمه عزت اینهمه سرافرازی مدیون یک نعمت بزرگ الهی و یک سیره زیبای اسلامی ایرانی ست به نام وقف. این احسان ماندگار ، این صدقه جاری و این مورث گسترده ، پس به امید روزی که همه واقف باشیم.

مطلب این صفحه را به زبان دلخواه خود ترجمه کنید

 
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا